learn Farsi for free

we answer to your questions about iranian and iran

learn Farsi for free

we answer to your questions about iranian and iran

انشا درباره‌ی پاییز

دوشنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۴، ۰۲:۵۷ ب.ظ

می خواهم از باران حرف بزنم.می خواهم از هزاررنگی حرف 


بزنم.از خزان...


از فصلی که موسیقی اش می شود نت خوانی قطره های باران

 

روی پنجره ی خانه.از فصلی می خواهم حرف بزنم که منظره اش


 می شود اجتماع چترهای رنگارنگ در خیابان های خیس.


فصلی که بوی مدرسه می دهد،بوی کتاب و دفتر نو می دهد.بوی 


خنده های کودکانه می دهد.فصلی که صدای خش خش می دهد،


صدای تحقیر برگ های خشک شده زیر کفش هایمارک دار و


 بی احساس را می دهد.


فصلی که نقاشی خداوند است.فصلی که جادوی خداوند است.


فصلی که احساس خداوند است.فصلی که با هزار رنگی اش


 می شود یک کلمه:باران.فصلی که در آن،طبیعت لباس کهنه،


ژنده و پر از آلودگی و کینه اش را می سپارد به باد و عریان 


می شود و منتظر بهار می ماند.پاییز فصل رفتن است،فصل کوچ.


فصل مهاجرت پرنده ها... و به ما ثابت می کند رفتن سخت نیست.


رفتن فرصتی است برای زنده ماندن؛فرصتی است برای زندگی


 دوباره.


پاییز یعنی فصلی که خداوند با زبردستی تمام و با استفاده از جعبه‌ی


 مدادرنگی بی نهایت رنگش آن را خلق می کند.


پاییز فصل عشق است.عشق خداوند به انسان و فصل شاهکار


 پروردگار.

 


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی